و خدایی که در این نزدیکی است

ساخت وبلاگ
نیکان طلام هشت ماهه میشه.. نیکان مامانی سه ماه بود که برات تو وبلاگت چیزی ننوشتم..روزهای زیادی گذشته...واکسن شش ماهگی رو زدی و سوپ میخوری و شروع کردی صدای بابا میزنی...ماما میگی قربون صدات برم الهی...خیلی شیرین کاری در میاری...قل میخوری اینور و اون ور میری جونکم...شیرین طلام حسااابی میخندی برامون...جون دلم عزیزک مامانی تو خواب حسااابی ووول میخوری...نفس طلام خیلی شیرین ادایی...نیکان مامانی قلبم برات داره از جا در میاد..عاشقتم عشق کوچولوی من..تو جونمی و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnthadisa بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 17:08

نیکان طلا در پنج ماهگی عزیز جونکم...قربون پسر شیرینکم دیگه الان راحتتر میری سر شکم...نفسکم الان شیرین بازیهات گل کرده...اومدیم بهبهان برای تاسوعا و عاشورا...هشتم نهم مهرماه ۹۶شده و دیگه پنج ماهت کامل شده..کم کم شروع کردم بهت سرلاک قاطی با شیر میدم...عزززیزززک قندیم حسابی بازیگوش شدی و کم شیر میخوری..تازه یاد گرفتی با دهنت صدا درمیاری و بیشتر به اطراف دقت میکنی...قربووونت برم شیرین طلام + و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnthadisa بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 20:46

نیکان قندی و اصفهان پسر گل مامانی سلاااام جیگرکم...شهریور ماه ۹۶هم رسید...جیگ  مامانی بزرگتر شدی و میتونی بری سر شکم...کتاب خوندن رو دوست داری و تلوزیون هم برات خیلی جالبه...روز پنجشنبه ۲۳شهریور ماه من و تو و بابایی اومدیم اصفهان...قربووون مسافر کوچولومون برم الهی..تو شیرینترین بچه دنیایی...همه تو اصفهان عاااشقتن..خیلی نازی مامانی..امروز رفتیم چهارباغ اونجا یه عالمه کثیفی کردی وااای مرده بودم ا و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نیکان,اصفهان, نویسنده : dnthadisa بازدید : 168 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 20:18

نیکانی قندی ۳۷هفته ای میشود.. پسرکم امروز چهارشنبه ۳۰فروردین هستن و ۳۷هفته و دو روزه شدی جونکم..عشق دلم  روز یکشنبه ۲۷ام که ۳۶هفته و ۶روز بودی رفتم پیش دکتر ملکی سونو انجام دادم و گفت پسرک قندیمون ۲۴۰۰شده..قربوون پسر قوی خودم برم که یه روزی نخودکی بودی جونم..عشقکم نفسم پسرکم دکتر گفت که سر پا وایسادی تا سرت رو توی نزدیکترین فاصله به قلبم تا آخرین لحظه بذاری..قلب مامانی دکتر هدایت برام تاریخ نهم اردیبهشت رو برای سزارین انتخاب کرده ..عشششقکم چیزی نمونده فقط نه روز دیگه جیگرکم. + نوشته شده در  چهارشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۶ساعت 10:33  توسط حدیث  |  و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نیکانی,قندی,۳۷هفته,میشود, نویسنده : dnthadisa بازدید : 174 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:10

نیکان جونم ۵۴روزه میشه پسرکم ۵۴رو از تولدت میگذره...الان نزدیک یه ماهه که نتونستم برات چیزی تو وبلاگت بنویسم...کولیکت واقعا اذیتت میکنه و خیلی وقتها شبها بیداری و گریه میکنی...عزیز جونم عروسک دلبندم روزها نیییلی زود میگذرن...الان دیگه سرت رو راحت میچرخونی و زبون در میاری و میخندی برامون...عزیز جونمـ من رو که خیلی خوب میشناسی وبا نگاهت  دنبالم میکنی..عششششقکم خیییلی دوستت دارم. + نوشته شده در  پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 16:44  توسط حدیث  |  و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نیکان,جونم,۵۴روزه,میشه, نویسنده : dnthadisa بازدید : 141 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:10

شیرینک ۱۰هفته ای سلااااام شیرینک قندیم...مامان جونم ۱۰هفته از تولدت گذشته...عزیز جونم تو این مدت خنده های زیبات حسااابی ما رو خندونده و دیدن گریه هات برامون عذاب آور بود...کوچولوی نازم بهترین لذت دنیا رو وقتی میبرم که بغلت میکنم..نفسکم تو بغلم وقتی آروم میشی احساس میکنم که دنیا رو دارم...قشنگکم شبها گاه و بیگاه فقط بیدارم و صدای نفست رو گوش میدم...عشق کوچولوی من واکسن دو ماهگیتم زدی و مونده ختنه کردنت...نفس مامانی خیییلی این روزها صداهای ملووسی از خودت در میاری و دقت میکنی به اطرافت..جیییگرکم عاااشقتم نفسی. + نوشته شده در  یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 3:13  توسط حدیث  |  و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : شیرینک,۱۰هفته, نویسنده : dnthadisa بازدید : 169 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:10

پسر مامانی و تابستان ۹۶ جون جونی مامانی الان داریم مرداد ماه رو رد میکنیم..قندون طلام ختنه شدی و واکسن دو ماهگیتم زدی..جان جانانم نزدیک سه هفته طول کشید تا حلقه ختنه ات افتاد...پسرکم تو این مدت خیلی چیزهای جالب یاد گرفتی...بیشتر توجه میکنی و برامون با خنده های نازت دلبری میکنی..با دستات جغجغه رو میگیری و تکون میدی...شیرینکم عاشق کتاب و داستان شدی...داری کم کم تلوزیون رو میشناسی و یاد گرفتی تو تلوزیون چیزهای جالب نشون میده و حتی به تلوزیون خاموشم زل میزنی...قندون طلام داری تلاش میکنی بری سر شکم بخوابی جون دلم...عااااشقتم آدم کوچولوی من...عروووسکم + نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۶ساعت و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : پسر,مامانی,تابستان, نویسنده : dnthadisa بازدید : 150 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:10

سلاااام بیبی قشنگم...چند روز بود نتونسته بودم بیام برات بنویسم...قندک خونمون این هفته 12هم تمام شد لیمو ترشکم و دیروز که 11هفته و 6روز بود رفتیم سونو...واااای قند تو دلم آب میشد وقتی میدیدم چطوری میپری بالا و میای پایین..عزززیزززکم مامانم و بابای بوووسی هم باهام اومدن..خیییلی حس خوبی بود..هممون خوشحال بودیم..خدایا شکرت..قراره چهارشنبه برم مصاحبه اهواز...بیبی فسقلی خوب درسها رو یاد بگیر تا اونجا کمکم کنی و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnthadisa بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 6 آبان 1395 ساعت: 10:35

سلاااام بیبی قشنگوی خودم.این هفته داری اندازه یه میگوی فسقلی میشی جووونکم...بیبی گلم داری مو در میاری خوشگلم..میدونی موهات اندازه کرک هلو میشه این هفته..آخ دلم وقتی هلو میبینه ذوق مرگ میشه..بیبی نازم این هفته سرما خوردم...مامانی شیرینکم مجبورم دارو بخورمبیبی مامانی شبها یه کووووچووولو بخواب تا منم بخوابم ..بابا هنوووز خییلی زوده که من رو بیدار میذاری فسقل مامانی و خدایی که در این نزدیکی است...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnthadisa بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 11:08

از شنبه هفته پیش یعنی روز 3مهر من و بیبی شروع به کار کردیم...روز دوشنبه هم که وارد 9هفته شدیم و شدیم اندازه یه تووت فرنگی:-):-)عااااشقتم توت فرنگی..بیبی یه شب خوبه و یه شب هم شیطونیش میگیره...روز جمعه ۹مهر ماه هم که بیبی رو بردیم جشنتجلیل پزشکان رامهرمز..خیلی خوشحال شدم که یکی از استادهامو اونجا دیدم..تازه بعد از جشن رفتیم خونه حسن و راضیه ..خیلی خوش گذشت..عزززیزززکم بیبی قشنگوی توت فرنگی خودم دیگه داره شروع میکنه مهمونی بره

و خدایی که در این نزدیکی است...
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است دنبال می کنید

برچسب : یک هفته بعد از لقاح,یک هفته بعد از عمل بینی,يك هفته بعد از لقاح,یک هفته بعد از,یک هفته بعد از تخمک گذاری,یک هفته بعد از ای یو ای,یک هفته بعد از ترک سیگار,یک هفته بعد از بارداری,یک هفته بعد از قاعدگی,یک هفته بعد از انتقال جنین, نویسنده : dnthadisa بازدید : 208 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 18:05